گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

هوای خاک درت باز در سر افتادست

ز هر چه هست مرا این هوا در افتادست

مرا چه کار به از آه و ناله است کنون

که کار با تو چو شوخ ستمگر افتادست

چرا ز چشم تو بر من نمی افتد نظری

[...]

فضولی