×
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۰
از سفر می آیی و تاراج عزت کرده ای
کاروان حسن یوسف نیز غارت کرده ای
در کجا هست این چنین معموره ای، انصاف ده
شهر دل ها دیده را یغمای راحت کرده ای
چون گوارا نیستی ای غم چرا در کام ما
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۲۸ - در بیان معنی جبر و تفویض و تحقیق معنی ایاک نعبد و ایاک نستعین فاستمع
بهر نفس اثبات قدرت کرده ای
ثابت او را حول و قوت کرده ای