گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۰۱

 

هر قدر نقاش نقش او به دقت می‌کشد

چون نظر بر رویش اندازد خجالت می‌کشد

شعله جواله یک نقطه است چون ساکن شود

سیر و دور سالکان آخر به وحدت می‌کشد

آبروی جرم اگر این است، در دیوان عفو

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۸

 

شوق دیداری ‌که از دل بال حسرت می‌کشد

تا به مژگان می‌رسد آغوش حیرت می‌کشد

بی‌رخت تمهید خوابم خجلت ارام نیست

لغزش مژگان من خط بر فراغت می‌کشد

از عرق پیمایی شبنم پر است آغوش صبح

[...]

بیدل دهلوی