گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵

 

یارب ز کهنه دیر جهان، وحشتم بده

وز مور و مار شور و شرش، نفرتم بده

از بهر گور، حسرت حسن عمل بس است

بر دولت جهان دل بی حسرتم بده

افگنده نفس، در گل و لای علایقم

[...]

واعظ قزوینی