گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳

 

بعد عمری سویم از روی مروت دیده است

نرگس بیدارش امشب خواب الفت دیده است

مغزم از شوریدگی چون ذره می رقصد به سر

آفتاب محشر داغ محبت دیده است

دل اگر در سینه جنبد رنگم از رو می رود

[...]

اسیر شهرستانی