گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

یار را چون هوس صحبت درویشانست

گر قدم رنجه کند دولت درویشانست

جگر پاره و داغ دل خونابه چکان

لاله ی عیش و گل عشرت درویشانست

پای بر چشم فقیران نه و اندیشه مکن

[...]

بابافغانی