گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴

 

بس است خواب، دگر چشم من ز جا برخیز

ز دست عمر شدت، عمر من بپا برخیز

گشاده درگه فیض حکیم خسته دلان

توهم بجوی پی درد خود دوا، برخیز

ترا که بهر سفر، توشه پختن است ضرور

[...]

۸ بیت
واعظ قزوینی