گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲

 

جز دُرد سفر دلم نمی آشامد

دل را دگر آبی به جهان باز آمد

گویند به هر جا که رسم زآمد و شد

کان «اوحد» سودا زده ام باز آمد

اوحدالدین کرمانی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۷ - برگشتن مولانا از دمشق بروم

 

کرد رجعت بروم باز آمد

رفت چون کبک و همچو باز آمد

سلطان ولد
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۶ - پاسخ روز به شب

 

خواست رخصت صبا و باز آمد

چون مشعوِذ که مهره‌باز آمد

حکیم نزاری