×
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - خروس
یکی خروس، بمنقار دانه می آرد
سپس بحوصله ماکیان می انبارد
ببال مرغ دگر ماکیان همی پرد
طلسم کرده و بی ابر برف میبارد
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو آتش هفت دریا را تب آرد
زمین را لرزه داء الثَعلَب آرد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۲ - تمنا کردن یوسف علیه السلام شبانی را به حکم آنکه هیچ پیغمبری نبوده است که شبانی نکرده است و مهیا ساختن زلیخا اسباب شبانی وی را
چو خواهد جان روانی بر لب آرد
ببوسد خاک او و جان سپارد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۳ - نمودن شاپور خود را به شیرین و روانه ساختن او را به طرف مداین
گه هیجا چو پا در مرکب آرد
به روی روز کردار شب آرد