گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۲

 

جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر دارد

گل از جایی دل از جایی می از جایی نظر دارد

نفس فرسوده آتش دل دیوانه ای دارم

که هر آشوبش از طوفان دریایی نظر دارد

گلستان هوس را رنگ و بویی غیر وحشت نیست

[...]

اسیر شهرستانی