گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۱

 

هیچ کس از باغ و بر بوی وفایی ندید

در همه بستان خاک مهرگیایی ندید

رسم قلندر خوش است بی سرو پا زیستن

کار جهان را کسی چون سرو پایی ندید

مرد ز عقد کسان در مرادی نیافت

[...]

امیرخسرو دهلوی