گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱

 

گاه لاف از آشنایی می‌زنیم

گه غمش را مرحبایی می‌زنیم

همچو چنگ از پردهٔ دل زار زار

در ره عشقش نوایی می‌زنیم

از دم ما می بسوزد عالمی

[...]

عطار