×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۸
هر زمان لاف وفایی می زنی
آتشی در مبتلایی می زنی
چون که جانی داری اندر مردگی
لاف نیکویی ز جایی می زنی
بوالعجب مرغی که کس آگاه نیست
[...]
۸ بیت