گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۸

 

این منم هر شام چون پروانه جایی سوخته

کرده ترک جان شیرین در هوایی سوخته

راستی پروانه داند چاشنی داغ عشق

کو در این آتش چو من بیدست و پایی سوخته

هر صباحم تازه داغی بر دل از عشق گلیست

[...]

بابافغانی