گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶۱

 

عاشقان را گه گهی از رخ نوایی تازه کن

خستگان را گه گه از پاسخ جفایی تازه کن

غمزه را آشفته ساز و خون ما بر خاک ریز

خنده را بر لب گمار و خون بهایی تازه کن

بوسه دزدیده خواهم، گر نه بدهی ظاهرا

[...]

امیرخسرو دهلوی