گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷

 

ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم

غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم

دلِ بیمار شد از دست، رفیقان مددی

تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم

آن که بی‌جرم برنجید و به تیغم زد و رفت

[...]

حافظ
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

ما شبی دست برآریم و دعائی بکنیم

غم هجران تو را چاره ز جائی بکنیم

خشک شد بیخ طرب راه مقام تو کجاست

تا در آن آب و هوا نشو و نمائی بکنیم

دل بیمار شد از دست رفیقان مددی

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

ما شبی دست برآریم و دعائی بکنیم

غم هجران تو را چاره ز جائی بکنیم

خشک شد بیخ طرب راه مقام تو کجاست

تا در آن آب و هوا نشو و نمائی بکنیم

دل بیمار شد از دست رفیقان مددی

[...]

فیض کاشانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

مدد از خاطرِ رندان طلب ای دل ورنه

کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم

سایهٔ طایر کم حوصله کاری نکند

طلب از سایهٔ میمون همایی بکنیم

رضاقلی خان هدایت