گنجور

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

با همه گمگشتگی خالی بود جایم هنوز

گاه گاهی در خیال خویش می آیم هنوز

تا سر خار کدامین دشت در جان می خلد

کز هجوم شوق می خارد کف پایم هنوز

خشک شد چندان که می جزو بدن شد شیشه را

[...]

غالب دهلوی