×
ظهیر فاریابی » ترکیبات » شمارهٔ ۳
ای در بقای ذات تو بسته بقای ملک
بر قامت تو دوخته دولت قبای ملک
از کام اژدها بدر آورده ملک را
هرگز که کرد اینچ تو کردی بجای ملک
ملک از سیاست تو چنان شد که هیچ مرغ
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - مدح سلطان غیاث الدین
فارغ شد از محارق کدورت صفای ملک
صافی شد از غبار حوادث هوای ملک
دید از سعود تارک کیوان فرود خویش
بر هر قدم گهی که بیاسود پای ملک
جائی کزو چو حلقه فلک تیر بر در است
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - جواب پسر
با منت از بهر تمنای ملک
خام بود پختن سودای ملک