×
خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح جلال الدین اخستان شروان شاه
جام و تنوره بین به هم باغ و سرای زندگی
ز آتش و می بهار و گل زاده برای زندگی
بر در درج خط قدح از افق تنوره بین
عکس دو آفتاب را نورفزای زندگی
حجرهٔ آهنین نگر، حقهٔ آبگینه بین
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - مدح و ثنای راستین
خیز و کلید صبح بین قفل گشای زندگی
جرعه می به خاکیان داده صفای زندگی
پیش که خشت زر زند روز ز جرعه خاک را
گل کن ز آنکه مینهد صبح بنای زندگی
روز و شب آب زندگی جوی ز چشمه قدح
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۹
نیست چون بر غیر جان کندن، بنای زندگی
این قدر ای تن، چه میمیری برای زندگی؟!
چون دوتا گردید قد، افتد ز پا نخل حیات
تیشه باشد پشت خم ما را به پای زندگی
زندگی از بس به خواب مرگ غفلت میرود
[...]
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۶ - در معنی اینکه یأس و حزن و خوف ام الخبائث است و قاطع حیات و توحید ازالهٔ این امراض خبیثه می کند
از دمش میرد قوای زندگی
خشک گردد چشمه های زندگی
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۲ - در معنی اینکه جمعیت حقیقی از محکم گرفتن نصب العین ملیه است و نصب العین امت محمدیه حفظ و نشر توحید است
مدعا راز بقای زندگی
جمع سیماب قوای زندگی