گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵

 

ز غم جان می‌دهم چون دلربای خود نمی‌بینم

چه درد است این که جز مردن دوای خود نمی‌بینم

سزد گر سر نهم در دشت و از عالم روم بیرون

که در کویت من سرگشته جای خود نمی‌بینم

به سودای تو گشتم آنچنان بیگانه از مردم

[...]

بابافغانی