×
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴۹
خواهم گردی که از هوای تو رسد
باشد که به دیده خاک پای تو رسد
جانم ز جفا خرم و خندان باشد
زیرا ز جفا بوی وفای تو رسد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۹
سر ما را نرسد اینکه به پای تو رسد
گر رسد دیده بروی تو برای تو رسد
بر دل و جان چو غم و درد نو سازند نصیب
جگر سوخته را داغ جفای تو رسد
بعد صد ساله جفا با من از بار جدا
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳
لفظ پاکیزه به دستم ز صفای تو رسد
به کفم معنی رنگین زحنای تو رسد
پنجه اش همچو شقایق ز حنا گیرد رنگ
دست عاشق چو به خاک کف پای تو رسد