گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

آخر چه کرده ام که شکایت همیکنی

وز ما گله برون ز نهایت همیکنی

زان بیشتر چه کرده ام ایجان که روز و شب

من عذر میکنم تو جنایت همیکنی

گفتی که دوستی به ازین چون کند کسی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق