گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۲

 

سرگشته ساخت خالِ دلارای او مرا

پرگار کرد نقطهٔ سودای او مرا

هر پاره داشت از دلِ من عالم دگر

شیرازه کرد زلفِ دلارای او مرا

گشتم تمام چشم و همان چشم بسته‌ام

[...]

صائب تبریزی