گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

مجو صبرم که جای آن نمانده ست

مران از در که پای آن نمانده ست

مبین در سجده های زرقم، ای بت

که این طاعت سزای آن نمانده ست

ببوسم پای بت را وان نیرزد

[...]

امیرخسرو دهلوی