×
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چوبانگ چنگ در بالا گرفتی
دل از سینه ره صحرا گرفتی
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۹ - تضرع نمودن زلیخا پیش دایه و التماس حیله ای که سبب مواصلت یوسف گردد علیه السلام کردن
غم من در دل او جا گرفتی
غم او کی چنین بالا گرفتی
وحشی بافقی » ناظر و منظور » بیان خوابی و اظهار اضطرابی که ناظر را از راز پنهان از بیصبری خبر داده و داغ ناصبوریش بر جگر نهاده و حکایت مفارقت و شکایت مهاجرت
چو بیمنظور یک دم جا گرفتی
به همدرسان ره غوغا گرفتی
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۴ - شاخک شمعدانی
تو ای بیبها شاخک شمعدانی
که بر زلف معشوق من جا گرفتی
عجب دارم از کوکب طالع تو
که بر فرق خورشید مأوا گرفتی
قدم از بساط گلستان کشیدی
[...]
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۴ - شاخک شمعدانی
تو ای بیبها شاخک شمعدانی
که بر زلف معشوق من جا گرفتی
عجب دارم از کوکب طالع تو
که بر فرق خورشید مأوا گرفتی
قدم از بساط گلستان کشیدی
[...]