گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۹

 

دل خام مرا رخسار آتشناک می‌سازد

که عود خام را آتش ز هستی پاک می‌سازد

به طوف خاک ناحق‌کشتگان دامن‌کشان رفتن

ز حرف دعوی خون سینه‌ها را پاک می‌سازد

ز دام سرو بالایی رهایی آرزو دارم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۸۲

 

تماشای تو از دل سینه‌ها را پاک می‌سازد

شکرخند تو جان‌ها را گریبان چاک می‌سازد

نمی‌آید ز شوخی بر زمین پا آن ستمگر را

به امید چه عاشق خویشتن را خاک می‌سازد؟

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۴۱

 

مریض زهد را آن روی آتشناک می‌سازد

که آتش خار را، از هستی خود پاک می‌سازد

به راهش با جفای ناکسان دارم شکیبایی

که بلبل تا گل آید، با خس و خاشاک می‌سازد

حزین لاهیجی