گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۲

 

گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند

شمع، گردن به ره باد صبا کرد بلند

هر قدم در ره گلشن خطری در خواب است

چون تواند جرس غنچه صدا کرد بلند؟

در ره کعبه ی دل، راز نهان بسیار است

[...]

سلیم تهرانی