گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۷

 

ای کاش من برآن سر کو خاک بودمی

تا پایمال آن بت چالاک بودمی

تا باد بردیم به سر کوی دوست کاش

مردم نبودمی خس و خاشاک بودمی

پاک است یار و دامن پاکش گرفتمی

[...]

جامی