گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹

 

دارم هوس رخصت آهی و دگر هیچ

چون صورت چین از تو نگاهی و دگر هیچ

در کشتنم از بس که طلبکار بهانه ست

کافی ست همین نام گناهی و دگر هیچ

صد ره به دل خویش چو ویرانه گشودیم

[...]

سلیم تهرانی