گنجور

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳

 

ای نفس خسیس، رو تباهی می‌کن

تا جان خسته است روسیاهی می‌کن

اکنون چو امید من فگندی بر خاک

خاکت به سر است، هر چه خواهی می‌کن

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴۷

 

تو شاه دل منی و شاهی می‌کن

نوشت بادا ظلم سپاهی می‌کن

بر کف داری شراب و جامی که مپرس

آن را بده و تو هرچه خواهی می‌کن

مولانا
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶

 

برخیز سحر، ناله و آهی می‌کن

استغفاری ز هر گناهی می‌کن

تا چند، به عیب دیگران درنگری

یکبار به عیب خود نگاهی می‌کن

شیخ بهایی