گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

یار بر دیده راه کرد و گذشت

دیده را جلوه گاه کرد و گذشت

بودم افتاده خوار بر راهش

به حقارت نگاه کرد و گذشت

برقع زلف پیش روی کشید

[...]

جامی