گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - و قال ایضاً یمدحه

 

لفظ تو رشک نظم ثریّا همی‌شود

قدر تو تاج گنبد خضرا همی‌شود

با رای تو چه سود کند صبح را جز آنک

جان می‌کند به هرزه و رسوا همی‌شود

شوریّ آب دریا دانی که از چه خاست؟

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۷

 

چون رشته‌ای که ازگهر آگاه می‌شود

صد جاده از یک آبله‌کوتاه می‌شود

ای قاصد یقین املت رهزن است و بس

منزل مکن بلند که بیگاه می‌شود

نقاش نیست کلک ازل گر نظر کنی

[...]

بیدل دهلوی