گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۴۷

 

تا بکی دم زنی ای شیخ باکراه غریب

مگرت نیست خبر از دل آگاه غریب

دو جهان را بدمی سوزد و بر باد دهد

چون کشد شعله ز دل آه سحرگاه غریب

هادی راه غریبان بخدا هست خدا

[...]

نورعلیشاه