گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶

 

جبهه تسلیم جان را سجده گاه دیگر است

دیده آیینه دل را نگاه دیگر است

گو مشو بیدار از خواب قیامت رستخیز

محشر ما گردش چشم سیاه دیگر است

با شهید خویش آن چشم تغافل کیش را

[...]

اسیر شهرستانی