گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۱

 

چرا رنجید یار از من گناه خود نمی دانم

چگونه پاک سازم باز راه خود نمی دانم

اگر ند گریز افتد مرا از جور چشم او

بجز در سایه زلفش پناه خود نمی دانم

به سوی او گرم چون آب و آتش قاصدی باید

[...]

کمال خجندی