گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۴

 

هران کس که در بارگاه تواند

ازایران و اندر پناه تواند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۶

 

به گودرز گفت این سپاه تو اند

چو کار آید اندر پناه تو اند

فردوسی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

روز و شب سالکانِ راه تواند

سفته‌گوشانِ بارگاه تواند

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۸ - سگالش نمودن اسکندر بر جنگ دارا

 

دگر کاختران نیک‌خواه تواند

همان خاکیان خاک راه تواند

نظامی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۴ - حکایت

 

هر که به غیر از تو سپاه تو اند

گوش به در چشم به راه تو اند

وحشی بافقی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - نعت حق سبحانه تعالی

 

کعبه تویی و آنهمه راه تواند

چشم تویی جمله نگاه تواند

عرفی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

جمشیدوشان گدای درگاه تو اند

خسرومنشان نشسته در راه تو اند

یک طایفه همچو من بهر برزن و کوی

راضی به عتاب گاه و بیگاه تو اند

افسر کرمانی