×
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱
چون گره بر سر آن زلف دو تاه اندازد
مشک را خوارتر از خاک به راه اندازد
اگر آن چاه زنخدان به سر کوچه برد
ای بسا دل! که در آن کوچه به جاه اندازد
نظر زهره کند، خنجر مریخ زند
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰
خال زنخت تیر گناه اندازد
رخت دل عاشقان به راه اندازد
از غیرت خالی، که بر آن نرگس تست
بیمست که خویش را به چاه اندازد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹۰
بر ز نخدان تو هرکس که نگاه اندازد
گر بود خضر، دل خویش به چاه اندازد
گرد بر دامن دریای کرم ننشیند
ابر اگر سایه رحمت به گیاه اندازد
عقده مشکل ما را به نسیمی دریاب
[...]
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۹
چرخ آب همیشه زیر کاه اندازد
یک کار به صد حیله به راه اندازد
مهرست که عیب چرخ را پوشیده
رسواست چو کل ز سر کلاه اندازد