گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹

 

زندهٔ عشق تو آب زندگانی کی خورد

عاشق رویت غم جان و جوانی کی خورد

هر که خورد از جام دولت درد دردت قطره‌ای

تا که جان دارد شراب شادمانی کی خورد

جان چو باقی شد ز خورشید جمالت تا ابد

[...]

عطار