گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷

 

ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد

بی سر شو و بی‌سامان یعنی بنمی ارزد

چون لعل لبش دیدی یک بوسه بدزدیدی

برخیز ز لعل و کان یعنی بنمی ارزد

در عشق چنان چوگان می‌باش به سر گردان

[...]

مولانا
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴

 

بنما رخ و جان بستان یعنی بنمی ارزد؟

یک جان چه بود؟ صد جان، یعنی بنمی ارزد؟

عشق تو خریدم من بر جانش گزیدم من

عشق تو بجان ای جان یعنی بنمی ارزد؟

چون روی تو دیدم من از خویش بریدم من

[...]

فیض کاشانی