×
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴
خواست گوید سخنی، دید زمانی در پی
تا ببیند که نباشد نگرانی در پی
شوق بنگر، که به پیش آیمت آنگه که بود
برسر راه تو خلقیّ و جهانی در پی
آن شکارم که به حسرت روم و روی امید
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۳۸
می رود صید دلم، سخت کمانی در پی
نیم جانی به لب و آفت جانی در پی
این چه آیین خرام است نگارا که تو راست؟
سرگران می گذری، دل نگرانی در پی
یا رب از چشم بد خلق گزندت مرساد
[...]