گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۷

 

آن جوان عاجز کش و من ناتوانی اینچنین

چون کشم پیرانه سر جور جوانی اینچنین

گه کند خندان چو شمع از وصل و گه گریان ز هجر

تا زمانی آنچنان سوزم زمانی اینچنین

ابرویش با من بقصد جان کمان زه کرده است

[...]

اهلی شیرازی