گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

دل من به جانانی آویخته ست

چو دزدی کز ایوانی آویخته ست

فدا باد جانها بدان زلف کش

به هر تار مو جانی آویخته ست

چه زنار کفرست هر موی او

[...]

امیرخسرو دهلوی