×
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
ز من پیدا ز من پنهانی آمد
ز من دانا ز من نادانی آمد
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵
وقت گل و روز شادمانی آمد
آن شد که به سرما نتوانی آمد
رفت آنکه دلت به مهر ما گرم نبود
سرما شد و وقت مهربانی آمد
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹
گه رفتن آن پریرو به وداع ما نیامد
شه حسن بود آری به در گدا نیامد
چو شنیدم از رقیبان خبر عزیمت او
دلم آن چنان ز جا شد که دگر به جا نیامد
چو ز مهر دستانم به سر آمدند کس را
[...]