×
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲
کشتهای اول به نازم، باز خندان گشتهای
میتوان دانست کز قتلم پشیمان گشتهای
من طلبکار توام با چشم در دیر و حرم
تو مرا در سینه همچون روح پنهان گشتهای
بعد ایامب که پیشش یافتی راه سخن
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳
از چه همچون زلف یار ای دل پریشان گشته ای
همچو من گویا اسیر عشق جانان گشته ای
گوشه گیری داشتی از خلق می بینم کنون
سخت عاشق بر رخ آن سست پیمان گشته ای
بینمت افسرده وپژمرده وزار ونزار
[...]