گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰

 

عشق از پی جان گرفت ما را

خلقی به زبان گرفت ما را

خرسند به عافیت نبودیم

اینک حق آن گرفت ما را

سرو قد او به ناز و فتنه

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲

 

شوری نه‌چنان گرفت ما را

کز دست توان گرفت ما را

ما هیچ گرفته‌ایم از او

او هیچ از آن گرفت ما را

هر گه بتو عرض حال کردیم

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی