گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۲

 

باد نوروز آمد و درهای بستان کرده باز

گل جهانی را به روی خویش خندان کرده باز

غنچه بهر صد درم گل را به زندان کرده بود

زر بداد آن گه صبا و قفل زندان کرده باز

در عرق شد غنچه از گرما و تنگ آمد ز خویش

[...]

امیرخسرو دهلوی