گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۷

 

در لاف حلقه ر‌با مزن به ترانه‌های بیان‌کج

که مباد خنده‌نما شود لب دعویت ز زبان‌ کج

ز غرور دعوی سروvی به فلک می‌رسدت سری

سر تیغ اگر به درآ‌وری که خم است پیش فسان کج

ز غبار جاده ی معصیت نشدیم محرم عافیت

[...]

بیدل دهلوی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷

 

از کج‌نهاد سرنزند جز بیان کج

کج می‌رود خدنگ برون از کمان کج

نتوان خموش ساخت زبان اهل کذب را

دشوار بسته در شود از آستان کج

ظاهر چو شد هوس نشود کار عشق راست

[...]

قصاب کاشانی