گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳

 

مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج

بند زبان ندارند اهل زمانه چون موج

کی بیمی از شکستن دارد به بحر هستی

تا کشتیی نگردد صید کرانه چون موج

از خویش اگر گذشتیم راه برون شدن هست

[...]

اسیر شهرستانی