گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

 

هر کو ز ملوک عصر بیگانه نشست

در آتش اندوه چو پروانه نشست

زودا که چو سایه خاک درها بوسد

آن کس که چو سایه در بن خانه نشست

مجیرالدین بیلقانی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴

 

دل پس از طوف حرم بر در میخانه نشست

هر کجا شیشهٔ می دید چو پیمانه نشست

رفتی از دیده و من دشمن چشمم، که چرا

بسفر زود رود هر که درین خانه نشست؟

کس گرفتار بر ابروی تو چون چشمت نیست

[...]

کلیم