گنجور

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳

 

ز کوی یار زمانی کرانه نتوان کرد

جز آستانهٔ او آشیانه نتوان کرد

کسی که کعبهٔ جان دید بی‌گمان داند

که سجده‌گاه جز آن آستانه نتوان کرد

مرا به عشوهٔ فردا در انتظار مکش

[...]

عبید زاکانی